زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه

روضه خوانی

روضه‌خوانی، از انواع قصه‌خوانیهای آیینی در فرهنگ شیعی، و رایج در میان تودۀ مردم. 
در فرهنگ شفاهی ایران، روضه از ابزارهای مؤثر آموزشهای دین، و یکی از هنرهای دینی به شمار می‌آید. ذکر مصیبت امام حسین (ع) و یارانش بر منابر، اگرچه در ایران سابقه‌ای طولانی دارد و قدمت آن به سده‌های 5 و 6 ق می‌رسد (نک‍ : قزوینی، 403)، اما آنچه این گونۀ ذکر را به روضه‌خوانی مشهور کرد و باعث رواج فراوان آن در ایران گردید، تألیف کتاب روضة الشهداء (ه‍ م)، اثر ملاحسین واعظ کاشفی، بود. از آن پس، مرثيه‌خوانان حوادث كربلا را از روی این کتاب می‌خواندند؛ به همین سبب، بعدها به چنین مجالسی به‌طور عام «روضه‌خوانی» گفته شد که مقصود همان «روضةالشهداءخوانی» است. به‌تدريج، ‏خواندن روضه از روی كتاب منسوخ شد و روضه‌خوانها مطالب ‏كتاب را حفظ كرده، در مجالس عزاداری می‏خواندند. تا پیش از تألیف این کتاب، مرثیه‌خوانها که بیشتر کم‌سواد بودند، می‌باید به مقاتل عربی مراجعه می‌کردند. 
روضة الشهداء تا مدتها پس از تألیف، کتاب جامع ذکر مقاتل و مصائب بود. معمولاً مردم در ایام‏ عزاداری و روزهای جمعه، در مجلسی گرد می‏آمدند و کسی که صدایی خوش داشت، یا یکی از مرصع‏خوانان (کسانی که نظم و نثر را باهم می‌خواندند) کتاب روضة الشهداء را می‏خواند و دیگران‏ می‏گریستند. 
پس از روضة الشهداء، کتابهای دیگری در مقاتل به رشتۀ تحریر درآمد که مهم‌ترین آنها طوفان البکای جوهری و اسرار الشهادة است. با انتشار این آثار، منابع روضه‌خوانها تغییر کرد و آنها به کتابهای جدیدتر روی آوردند، روضه‏های خود را حفظ کردند و روش کارشان را ارتقا دادند. آنها با سرمشق‌گرفتن از کار روضه‏خوانهای‏ ماهر و موفق، به تکمیل اجراها کوشیدند؛ اما نام این مراسم به یاد قدیم‌ترین کتاب‏ جامع فارسی که در مقاتل نوشته شده است، همچنان «روضه‏خوانی» باقی ماند (محجوب، 1234-1235). 
حاجی میرزا حسین نوری نیز به پیدایش روضه‌خوانی و رونق کار روضه‌‌خوانها در روزگار خود اشاره می‌کند و می‌گوید: «یکی از علمای اعلام می‌فرمود در مقام مطایبه و مزاح که در این اعصار، روضه‌خوانی داخل در علوم شده و علمی شده مخصوص که باید در تعریف آن گفت: علم یبحث فیه عن عوارض اجساد الشهداء و ما یتعلق بها» (ص 8). 
در عصر قاجار، روضه‌خوانی به اوج شکوه خود رسید. رونق مجالس روضه و گرمی کار روضه‌خوانها در زمان ناصرالدین شاه، به حدی بود که محمدحسن اعتمادالسلطنه نذر کرده بود که  همه‌ساله در شب عاشورا، پای روضۀ 40 منبر برود (ص 203). تاریخ‌نگاران و پژوهشگران گزارشهای متعددی از این مجالس داده‌اند (نک‍ : معیرالممالک، 64؛ گزارشها ... ، 1/ 148- 159). جالب آنکه در محرم 1300، 13 منبر از 40 منبر معهود، در پامنار و در منزل اعیان و علما برپا شده بود. به نظر می‌رسد که اعتمادالسلطنه به مجالس گروههای فرودست جامعه پای ننهاده و آنها را به شمار نیاورده است. شاه نیز به هنگام ماه محرم، تشکیل مجلس روضه و شرکت در آن را فرض خود می‌دانست و حتى در گشت‌‌وگذارهای بی‌شمارش به گوشه‌وکنار کشور، آن را ترک نمی‌کرد (نک‍ : طاهراحمدی، 102). 
ورود افراد بی‌سوادِ بی‌آواز (آنهایی که شعر را با آواز نمی‌خواندند، یا نمی‌توانستند بخوانند) به این صنف و روی‌آوردن آنها به روضه‌خوانی از روی کتابهای اسرار الشهادۀ ملا آقای دربندی و کتاب جوهری، از عوامل افول مجالس روضه‌خوانی شد. عبداللٰه مستوفی روضه‌خوانها را به دو گروه تقسیم می‌کند: «یکی واعظین که بعد از خطبۀ افتتاحیه و طرح‌کردن یکی از آیات قرآن، وارد تحقیق در اطراف آیه شده و با ذکر امثال‌و‌حکم، مطالب عالی اخلاقی و مذهبی را تشریح و توضیح، و با ذکر اشعار مناسب، مطالب را دل‌نشین کرده و در آخر هم مقداری ذکر مصیبت نموده، منبر خود را به دعای شاه اسلام و عموم مسلمانان و صاحب‌خانه ختم می‌کردند؛ دستۀ دیگر، روضه‌خوان به معنی اخص بودند که منبر را با سلام بر سیدالشهداء شروع، و بلافاصله وارد ذکر مصیبت شده و به قدر ده دقیقه، نظم و نثر به هم مخلوط کرده و در آخر، باز هم منبر را به دعای سابق‌الذکر ختم می‌نمودند. برای واعظین، سواد، و برای ذاکرین، آواز از لوازم بود ... حتى ذاکرین هم اکثر مردمان باسوادی بودند و از عهدۀ موعظه هم برمی‌آمدند» (1/ 275-276). 
مداح جز روضه‏خوان است: مداح آوازی خوش دارد و شعرهایی در مدح خاندان رسول (ص) یا شرح مصائب‏ ایشان، و یا مطالبی حاوی حکمت و موعظه را به آهنگ می‏خواند؛ لباس مداحان با لباس روضه‏خوانان فرق دارد. در هر صورت، آنان هیچ‌وقت عمامه ندارند و گاه عبا نیز بر دوش نمی‏کنند. بین واعظ و روضه‏خوان تفاوت ظاهری نیست: هر دو یک لباس‏ می‏پوشند و هر دو مرصع‏خوانی می‏کنند. از نظر مراتب تحصیلی و اطلاعات دینی، سواد روضه‏خوان به‌مراتب کمتر از واعظ است؛ واعظ غالباً سالها در علوم دینی تحصیل کرده است. سخنرانی واعظ معمولاً طولانی است، اما منبر روضه‏خوان همیشه منحصر است به ذکر مقدمه‏ای‏ کوتاه و سپس گریززدن به حوادث کربلا و پایان‌دادن سخن به شهادت کسی که‏ روضه دربارۀ او خوانده می‏شود. روضه‏خوانان معمولاً مجالس روضه، شواهد، اخبار و آیات و ابیات، و حتى مقامهای موسیقی و دستگاههایی که قسمتهای منظوم هر روضه‏ باید در آن دستگاه خوانده شود، و نیز مطالب بسیار جزئی‏تر، مانند محل و شمار تحریرهای آواز خود را از بر دارند و بارها پیش از رفتن به منبر، آن را تمرین کرده‏اند.
گاه برخی از روضه‌خوانهای معروف، روضه‌های خود را می‌نوشتند و به شکل کتاب در دسترس دیگران قرار می‌دادند. یکی از بهترین نمونه‌ها، کتاب درة التاج و مرقاة المعراج (تألیف: 1283 ش) است که حاج میرزا محسن نیشابوری (1227-1303 ش)، ملقب به تاج‌الواعظین و متخلص به تاج واعظ، آن را نگاشته است (برای آگاهی بیشتر دربارۀ این کتاب، نک‍ ‌: طاهراحمدی، 99-126). 

مآخذ

اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1377 ش؛ طاهراحمدی، محمود، «تشکلهای مذهبی: مجالس روضه‌خوانی به روایت تاج واعظ»، تاریخ اسلام، قم، 1380 ش، س 2، شم‍ 8؛ قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، 1391 ش؛ گزارشهای نظمیه از محلات طهران، به کوشش انسیه شیخ‌رضایی و شهلا آذری، تهران، 1377 ش؛ محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1387 ش؛ مستوفی، عبداللٰه، شرح زندگانی من، تهران، 1341 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1361 ش؛ نوری، حسین، لؤلؤ و مرجان، تهران، انتشارات نور. 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.